روبان ِ صورتی

تجربه های یک روبان صورتی که فوبیای آمپول و آنژیوکت داره :) از پیشگیری - تشخیص و درمان سرطان پستان

روبان ِ صورتی

تجربه های یک روبان صورتی که فوبیای آمپول و آنژیوکت داره :) از پیشگیری - تشخیص و درمان سرطان پستان

پست ثابت

رفقای جان سلام. 

از اینکه به من محبت دارید و در نشر یادداشتهای روبان صورتی همراهم هستین ازتون متشکرم.

اگر این یادداشتها بنظرتون مفید و کمک کننده هست لطفا به جای کپی کردن یادداشت ها،  لینک وبلاگ رو در اختیار بقیه قرار بدین تا بتونیم نظرات و تجربیات اطرافیان رو یکجا داشته باشیم.

قطعا از اینکه ببینم نوشته هام بدون لینک مستقیم منتشر میشه، خوشحال نمیشم :)

از امانت داری شما متشکرم.

14. به بچه هامون چی بگیم؟

 

 تجربه ی من میگه وقتی یه بیمار درگیر کنسر میشه، بعد از گذر از شوک روبرویی با بیماری ، با شروع پروسه درمان به پذیرش بیماری میرسه و به امید پایان پروسه ی درمان، کج دار و مریز با عوارض بیماری کنار میاد ... چیزی که کمتر بهش توجه میشه آسیب روحی  و حس درماندگی همراهان و خانواده ی بیمار هست ... عذابی که همراهان از دیدن حال بیمار متحمل میشن و حس ناتوانی شون در کنترل شرایط – بخصوص اگه همه آشفته باشن و نتونن عواطف رو روحیاتشون رو کنترل کنن، بعضا تا ابد همراه خانواده میمونه ...

یه لایه پایین تر، بچه ها هستند ...

حتما شرایط پیش اومده رو برای بچه ها در حد درک و سن شون مطرح کنید، فکر نکنید با پنهان کاری، از بچه هاتون حمایت کردین ... 

بچه ها متوجه تغییرات میشن ولی چون درکی از وضعیت بوجود آمده ندارند گیج میشن و ممکنه بیمار شدن افراد نزدیکشون رو به خودشون ربط بدن و عذاب وجدان بگیرن ...حتی ممکنه فکر کنن من چون غذامو خوب نخوردم، یا درسمو خوب نخوندم مامان مریض شده ....

اما مطرح کردن این موضوع با بچه ها کمک میکنه که همگی قدم به قدم این پروسه پشت سر بزارن و حس همدلی و مشارکت بچه ها تقویت میشه.

یکی از بارز ترین تغییرات درمان، ریزش مو هست که پنهان کردنش از بچه ها امکانپذیر نیست ... اینجا بهتره که فرد بیمار خودش مطرح کنه و بازم در حد سن بچه ها توضیح بده ... 

مثلا" اگه بچه زیر پنج سال هست ، با نشون دادن عکس آدمهایی که موهای کوتاه دارن ازشون نظر بپرسین که بنظرت کدوم قشنگ تره؟  ... نشون دادن عکس خانمها با موهای خیلی کوتاه کمک میکنه که بچه ها بفهمن همه خانمها لزوما موهای بلندی ندارند ... 

من برای این مرحله از مشاور کمک گرفتم و با هماهنگی آرایشگاه پسرم، در یه زمان خلوت رفتیم اونجا و بازی به سمتی پیش رفت که  من گفتم موهامو مثل پسرم کوتاه کن و اون به آرایشگر گفت موهای مامانم رو کچل کن!  غمگین بودم ولی برای کمک به آرامش بچه ام خودمو ناراحت نشون ندادم و با خوشحالی و خنده از آرایشگاه اومدیم بیرون.

و این اتفاق به جای تراژدی ترسناک، تبدیل شد به یه خاطره ی بامزه ...


اگه بچه اتون بزرگتر هست میتونید توضیح بدین که اکثر دارو ها عوارض جانبی دارند و دکتر بهم یه دارویی داده که گفته منو خیلی قوی میکنه اما یه مدتی باید موهامو بزنم که اثر دارو نره توی موهام ... یا مثلا" این دارو کمک میکنه من قوی بشم اما چون موهام هنوز قوی نیستن نمیتونن به کف سرم بچسبن و برای همین من کوتاهشون میکنم که هی نریزه زمین.


و برای بچه هایی که تو سن بلوغ و بزرگتر هستند هم حتما توضیح بدین، بگین توده کجا هست، چند جلسه درمان نیازه و تو اون روزهای درمان ممکنه شما کمی بیحال باشین ... اونارو تو سکوت و بی خبری رها نکنید. شما با توضیح شرایط و شرکت دادنشون تو بحران بوجود آمده، از سردرگمی بچه هاتون جلوگیری میکنید و اعتمادشون رو جلب میکنید که هر اتفاقی بیافته در جریان قرار میگیرند والا ترس از دست دادن شما، زندگیشون رو مختل میکنه و چه بسا آینده اشون رو هم تحت تاثیر قرار میده.... 

13-چی نخوریم ؟

ما گونه های طنازی هستیم چون حتی وقتی چاق میشیم هم،  دنبال این هستیم که یه چیزی بخوریم تا لاغر شیم!ولی اینجا از این شوخیا نداریم و به این می پردازیم که چی نخوریم :)


مثل توصیه های روانشناسی، عمل کردن به همه موارد ، هم سخت و هم گاهی غیر ممکنه و خودم بهش آگاه هستم :) 

اما خوبه که موارد مضر و آسیب زا رو بدونیم که اگر هم دلمون خواست یا وقتی که گزینه دیگه ای نداشتیم  حواسمون باشه و به میزان کم از اونیکه کمتر ضرر داره بخوریم.


تو پست پت اسکن نوشتم که سلولهای سرطانی  یه عالمه گیرنده دارند که به هرچیزی که بهشون انرژی بده میچسبن  تغذیه سلولهای سرطانی از قند و کلسیم هست ... یعنی تا یه چیزی میبینن دورش جمع میشن و خودشونو تغذیه میکنن و  سیرمونی هم ندارند! خیلی دَله و گشنه هستن و مثال بارز از نخورده بگیر بده به خورده همین سلولهای سرطانی هستند.:)

 هرچیزی که میخوریم اول به اونا میرسه وبعد اگه سیر بشن به بقیه ی بدن داده میشه!  

یعنی بدن ما در حالت عادی میتونه گرسنگی طولانی و روزه رو تاب بیاره اما این سلولها اصلا تحمل گرسنگی رو ندارن و از بین میرن .

 خب چکار کنیم که سلولهای سرطانی کمتر قوی شن؟؟ 

بله، باید غذای کمتری بهشون بدیم ...  یعنی خودمون هم کمتر غذا بخوریم.


اینا که مینویسم رو من بعد از دوران درمانم متوجه شدم و خودم تو دوران شیمی درمانی فقط به کله پاچه میل داشتم ! اما الان میفهمم که اشتباه بوده و اینکه چرا پزشک ها نمیگن رو نمیدانم! اطلاعی ندارم :)) 


یه باوری که هنوزم هست اینه که میگه بدن کم جون شده و باید تقویتش کرد ... اما وقتی بدونیم تکثیر سلولهای سرطانی وابسته به تغذیه ی ماست داستان کمی متفاوت میشه و میشه تغذیه سالم تری رو تو دوران درمان پیش گرفت.


 کلا تو دوران درمان  اشتهای آدم کم میشه ... چند تا اصل رو میگم بقیه اش با خودتون و چون این پست خیلی جنبه ی تحقیقاتی داره پیشنهاد میکنم حتما خودتون هم درموردش رفرنس های معتبر رو مطالعه کنید.


اول اینکه غذاهای پر ادویه و خیلی چرب و غذا با طبع گرم کلا" ممنوع، چون باعث تهوع میشه! حالا اینکه من یکماه تمام صبحانه و نهار و شام فقط میتونستم کله پاچه با آبلیموی فراوان بخورم رو ندید بگیرید لطفا، من اشتباه کردم! غذاهای با طبع گرم هم بخاطر اینکه آفت زدن دهان رو تشدید میکنه بر حسب تجربه متوجه شدم .


دوم قند قند قند .. ممنوع! سلول های سرطانی دله هستن، بین قند مصنوعی مثل بستنی  و قند طبیعی مثل خرما و عسل تفاوت قائل نمیشن ، چشمشون به دهن ماست که هرچی خوردیم، اونا ببلعن و خودشونو قوی کنن.

چیزی که من یادگرفتم تنها گزینه نفوذی، ویتامین سی هست ... یعنی سلولهای سرطانی اونو مثل قند میبینن و سمتش هجوم میبرن و بعد بوووووم  منفجر میشن!

دکتر معصومه محمد پور تاکیدش رو تزریق ویتامین سی در قالب سرم اونم بدون افزودن چیز دیگه ای در بازه زمانی بیست دقیقه الی نیم ساعته، ولی اگه به کادر پزشکی دسترسی نداشته باشیم خیلی عملی نیست و بنابراین خوردن ویتامین سی (بدون زینک) میتونه جایگزین باشه.


کلسیم (لبنیات مثل شیر و ماست و بستنی) و گوشت قرمز بخاطر آهن  و همچنین مواد غذایی حاوی زینک ممنوعه ... مثلا" قرمه سبزی مثل بنزین برای آتیش عمل میکنه چون هم گوشت قرمز، هم لوبیا سرشار از آهن هست! قرص های پنج هزار و پنجاه هزار ویتامین دی هم ممنوعه چون ویتامین دی باعث میشه کلسیم بیشتری جذب بدن بشه، بدن ساخت ویتامین دی رو کاهش میده تا کلسیم به سلول های سرطانی نرسه و ما تو دوران درمان باید از این عمل تاحدممکن جلوگیری کنیم.


فکر کن از یه طرف با شیمی درمانی داری لشکر سرطانو تار ومار میکنی، بعد از اون طرف با خوردن غذاهای اشتباه بهشون تانک و خمپاره  میدی که مقاومت کنن :))

مثلا"تجربه ای که من داشتم این بود که بعد از تزریق داروها، بهمون تو سرم مولتی ویتامین هم میزدن که مایع سرم زرد رنگ میشد که الان میفهمم اشتباه بوده و گرچه اون زمان دانشی در این مورد نداشتم اما  اینکه کادر پزشکی به این تناقض توجه نداشتن، برام سواله!


و اگه در جواب پاتولوژیتون استروژن و پروژسترون Er - pr  مثبت بود حواستون به فیتو استروژن ها در طول درمان و بعد از اون باشه:

مثلا کنجد یا روغن کنجد یکی از منابع خوب فیتواستروژن ها هست ، فیتو استروژن گروهی از ترکیبات گیاهی هستندکه ساختاری شبیه به استروژن بدن انسان دارند و اثراتی مشابه آن را در بدن ایجاد میکنند.باخوردن روغن کنجد هرروز فیتو استروژن هارو در بدن افزایش میدیم . 

بعضی از مواد غذایی که فیتواستروژن هستند: انگور، توت فرنگی ، سویا، بادوم زمینی ، گردو و پسته.

تا جای ممکن استفاده از فیتو استروژن ها رو کم کنیم.

*

یه مکملی هست بنام لیکوپن که عصاره گوجه هست و سرشار از آنتی اکسیدان که در زمان سرطانها و کیست سینه و تخمدان خیلی کمک کننده هست، در زمان سرطان هر هشت ساعت دو تا میتونیم بخوریم با موافقت پزشک! و اگه به قرصش دسترسی نداشتین میتونید دوتا سه تا گوجه متوسط رو برای هر نوبت کباب کنید (با حرارت در گوجه آزاد میشه) و نوش جان کنید و یا از رب گوجه طبیعی استفاده کنید.

بعلت اینکه انرژی زا هست بعد از شش عصر استفاده نکنید که خوابتون بهم نریزه.

پس فقط لیکوپن و ویتامین سی مجازیم.

12- شیمی درمانی قسمت دوم

و اما بعد تزریق بخاطر داروهای ضد حساسیتی که به بیمار میدن عمدتا" تا دو سه روز حالت خواب آلودگی وجود داره، دوباره سرپا میشین یه هفته ای همه چی عادی میشه تا دوز بعدی دارو ... اگه کسی اطرافتون نیست که بتونید رو کمکش حساب کنید از قبل برای این سه روز خرید هاتون رو انجام بدین و غذاهای سبک تو یخچال داشته باشین.


واقعیت اینه که تو این دوره هرچی به دکترو  پرستار بگین و از عوارض داروها شکایت کنید بهتون میگن: عادیه  و تحمل کن:)

جوابی ناجوانمردانه اما صادقانه اس ...


بسته به نوع دارو و مقاومت بدن، ممکنه برای عده ای تزریق دارو بصورت مرحله ای و آهسته انجام بشه ... یعنی بعضیا صبح میرن بیمارستان، تزریق رو انجام میدن و عصر برمیگردن خونه ... بعضیا هم یک الی دو روز بیمارستان بستری میشن که دارو کم کم به بدن تزریق بشه ...  آدم خسته میشه ، کلافه میشه و گاها" نا امید ... یکی از خوبی های بیمارستان رفتن اینه که میبینی یکی آخرهای جلسه شیمی درمانیشه و تو امیدوار میشی که به زودی به این مرحله میرسی ... میبینی یکی تازه اومده برای شیمی درمانی و به خودت افتخار میکنی که غول مرحله های قبل رو شکستی و هنوز زنده ای و تو دلت بهش پز میدی :))

دیدین این خانوما جمع میشن و از تجربیات آرایشگاه و دکترهای زیباییشون حرف میزنن ... زمان انتظار تزریق هم همینشکلیه ... با این تفاوت که از کلاه گیس و کرم های مرطوب کننده حرف میزنیم ... پرستارهای خوش اخلاق و خوش تیپ رو گزینش میکنیم و چون همه تلاش میکنن که روحیه خودشون رو حفظ کنن و به دیگران هم روحیه بدن، جو خوبی داره.

 یه توصیه بهتون میکنم سعی کنید ارتباط بگیرید با بقیه بیماران و به اصطلاح یبس نباشید!  :))


با هر بار شیمی درمانی شما یه قدم به آخر درمان نزدیکتر میشین ... و هربار خسته و نا امید شدین، به این فکر کنید که روزهای اول حتی فکرشم نمیکردین بتونین این روزها رو تاب بیارین ، ولی از پسش بر اومدین!

 

تهوع یکی از رایج ترین عوارض شیمی درمانیه ... مثل دوران بارداری ...با این تفاوت که اون موقع یه بچه بدنیا میاد و الان یه :من جدید! از اونجایی که ما حتی در زمان چاقی هم میخوایم یه چیزی بخوریم که لاغر شیم باید بگم که داروهای ضد تهوع زیادی وجود داره که دکتر حتما بهتون میده و خوردن و بوییدن لیمو  - نه شربت آبلیمو( بخاطر شکر) - کمک کننده هست. 


یکی از عوارض داروها میتونه خشکی پوست باشه که هم برای جلوگیری از این خشکی پوست و هم زیرسازی و آماده سازی برای پرتو درمانی حتما کرم یا لوسیون بدون عطر دم دستتون باشه و دست و دلبازانه از بالا تا نوک انگشتان پاتون رو چرب کنید ...  


شیمی درمانی مثل دوران پیله بستن کرم ابریشمه که بعدش پروانه از پیله میاد بیرون ...  شما در طول دوران درمان موهاتون میریزه و بعدش موهایی جوان و جوندار رو تجربه میکنید ... ممکنه پوستتون خشک بشه و پوست تازه جایگزین خواهد شد ... یا ممکنه ناخن هاتون سیاه بشن و زیرش ناخن هایی قشنگ رشد کنن ...   به جای اینکه غصه ی این از دست دادنها رو بخورین تمرکزتون رو بزارید روی پروسه زیبای تلاش و مقاومت بدنتون ... و یه ماچ از شونه های خودتون بکنید که بدنتون انقدر قشنگ و صبورانه دارن روند درمان رو تحمل میکنند و مثل شیر جلوی غول سالاطون مقاومت میکنند.


همه تو دوران زندگیمون آنفولانزا رو تجربه کردیم ... خستگی بعد شیمی درمانی مثل خستگی آنفولانزا هست ... با استراحت و خوردن ویتامین سی بهش غلبه کنید ... به خودتون حق بدین که خسته باشید و بیشتر از قبل نیاز به خواب داشته باشین ... هرچه باشه شما الان یه سرباز هستین که بیست و چهارساعته مشغول مبارزه و جنگ با سلولهای چموشه :) و هر چه از روز تزریق میگذره شما هم مقاومتر میشین و به روزهای اوجتون برمیگردین تا برسین به دوز بعدی شیمی درمانی.


یکی از عوارض شدید من در اواسط تزریق ها، خارش شدید بدن و بخصوص کف پا و دستهام بود ... در حدی که با برس یا پشت فرش خودمو میخاروندم و دائما یخ میزاشتم روی بدنم ... منشی و پرستارها میگفتند عادیه ولی من چند روز جهنمی رو گذروندم تا بالاخره یه روز رفتم بیمارستان و پزشک از نزدیک دید حجم خارش بدنم چقدر زیاده، فهمید به نوع دارو حساسیت دادم! که چون داروی دوز بعدی رو هم خریده بودم با خوردن 18 تا قرص در روز جلوی خارش مجدد رو گرفت و از سری بعد داروی منو تغییر داد ... درسته که میگن همه چی عادیه ولی اگه نازک نارنجی نیستین و آستانه تحملتون بالاست، بدونید هر چیزی هم لزوما عادی نیست :) 


هرچه به آخرهای شیمی درمانی نزدیک میشین، احتمالا انرژی شما هم کمتر میشه اما طاقت بیار رفیق... تموم میشه! وقتی آگاه هستی که داری مسیر درست رو طی میکنی، مطمئنا تحمل بیشتری داری ... به خودت حق بده که گریه کنی و کم بیاری ولی برای مدت کوتاه! نباید اجازه بدی تسلیم شی! 


اگه تو مسیر درمان، همراه داری هوای خانواده و دوستات که کنارت هستند رو داشته باش ... 

 همیشه اطرافیان آدم خیلی بیشتر از خود بیمار اذیت میشن ...  بخاطر اونا هم که شده تلاشتو کن که قوی بمونی تا این مسیر به پایان برسه ... ازشون تشکر کن و بهشون بگو که قدر بودنشون رو میدونی ... 


در حمام زمان شیمی درمانی از آب داغ و کیسه کشی فرار کنید ... همون گربه شور گزینه ی مناسب این دورانه :) موها هم که رفتن تعطیلات و همین کمک میکنه زمان حمام کوتاهی داشته باشین.بعدشم که حسابی بدنتون رو  چرب کنید.


یه مورد مهم اینه که چون سیستم ایمنی بدن بوسیله داروها پایین میاد تا سلول های سرطانی رو از بین ببره دو چندان باید مراقب خودتون و سلامتیتون باشید ... تعارف رو کنار بزارید و اگه کسی بیمار هست اجازه ندین بیاد پیشتون و حتما ماسک بزنید ...

 برای مسواک حتما از مسواک نرم و خمیردندان بچه ها استفاده کنید چون اون طعم نعنای خمیر دندون که درحالت عادی باعث خنک شدن دهان میشه، در زمان شیمی درمانی ممکنه باعث سوزش زبون بشه.


نگه داشتن رب انار توی دهان و کم کم خوردنش کمک کرد که دهانم آفت نزنه و اخیرا یه دارویی پیدا کردم به اسم آفتین که آفت دهان رو تو ده ثانیه از بین میبره! فقط نمیدونم تو دوران شیمی درمانی آدم تحمل اون سوزش اولیه رو داره یا نه.


ناخن هاتون رو از ته نگیرید، برای پیشگیری از انتقال بیماری ها کاشت ناخن به صلاح نیست ولی میتونید لاک بزنید :)


یه نکته ای که به ذهنم رسید اینه که برنامه اتون رو طوری تنظیم کنید که گرفتن و پیدا کردن داروها رو اوایل هفته انجام بدین، یعنی یک هفته قبل از شروع تزریق نسخه ی پزشک رو داشته باشین که اگه دارویی نبود و مجبور شدین برای پیدا کردنش داروخانه های زیادی رو بگردین یا حتی بعلت کمبود دارو نیازمند تغییر نسخه ی پزشک بود، تایم کافی داشته باشین و تا حد امکان بخاطر مشکلات دارویی، جلسات تزریقتون عقب نیافته.

11.شیمی درمانی قسمت اول

به شخصه وقتی جواب پاتولوژیم اومد اونقدری که از شیمی درمانی میترسیدم، از خود سرطان نمیترسیدم :))

اسم شیمی درمانی ترسناکه ولی بهتون قول میدم اونقدری که اسمش ترسناکه، خودش ترسناک نیست... 


لطفا جلو جلو نرید از پروسه های بعدی شیمی درمانی و عوارضش پرس و جو کنید ، چون دونستنش کمکی نمیکنه و فقط اضطرابتون رو زیاد میکنه که همین استرس باعث کم شدن مقاومت بدن تون میشه، چیزی که ما تا پایان مسیر بهش نیاز داریم!

اگر کسی در اطرافیانتون هست که این دوره رو پشت سر گذاشته ازش بخواهید تغییرات یا مراقبت های هر مرحله رو بعد از تزریق بهتون بگه.اینکه بعد از دوز اول بخوان تمام عوارض احتمالی آخرین جلسه شیمی درمانی رو رنگی براتون تعریف کنند اصلا درست نیست.

شاید غول شیمی درمانی، تغییرات ظاهریه ... مثل ریزش مو و خشک شدن پوست ... 

شما فرض کنید تو بدنتون یه مهمون ناخونده ای اومده که هنوز نیومده ،صاحبخونه شده، جا خوش کرده و با زبون خوش نمیره ... برای اینکه از بدنتون بیرونش کنید یه دوره ی گذار رو باید تحمل کنید ...  داروی شیمی درمانی همچین با اقتدار به سلولهای سرطانی حمله میکنه تا جلوی  رشد و تکثیرشونو بگیره ...  بعد دارو نمیتونه تمایز قائل بشه که مثلا" تو سلول خوبی هستی کاریت ندارم ، اما تو پدرمو درآوردی پس کارت ساخته اس! ... خشک و تر باهم میسوزن و برای همینه که با اینکه هدف از بین بردن سلولهای سرطانیه، اما بقیه بدن مثل پوست و مو هم تحت تاثیر قرار میگیرن و تقاص پس میدن :)) 

در نهایت چیزی که مهمه، اینه که سلول سرطانیه میره و موهای جدید و قشنگ و پوست تازه شاداب جایگزین میشه. پس طاقت بیار رفیق :)


اگه پزشک براتون شیمی درمانی رو تجویز کرد قبل از شروع درمان برید و ابروهاتونو تتو کنید و اینو بزارید تو اولویت بخاطر حفظ روحیه ی خودتون ... آقایون هم میتونند این کارو کنند و اگه جای خوبی رو انتخاب کنند بعد درمان اصلا" تتو ها مشخص نیست و صرفا ابروهاشون پرپشت تر نشون داده میشه.


تو همون جلسه اول موها نمیریزه ولی بهتره اگر موهای بلندی دارید تا قبل از شروع شیمی درمانی تو دو مرحله موهاتونو کوتاه کنید و بعدهم یک هفته بعد از اولین شیمی درمانی کامل کوتاه کنید یا حتی با تیغ قشنگ کف سرتون رو تی بکشید :)) 

 من موهامو کچل کردم ولی ریزش موی شیمی درمانی اینطوریه که یهو تو دو سه روز کل موها شروع به ریزش میکنند و روان آدم بهم میریزه، برای من همون موهای کوتاه نیم سانتی که میومد توی دستم و میچسبید به روبالشی خیلی ناراحت کننده بود و با اینکه حال روحیم بهم ریخته بود، همون روز با تیغ کف سرمو برق انداختم.یعنی نشستم برا دونه دونه موهایی که میومد تو دستم عزاداری کنم، یهو همشونو زدم بعد تو همون حموم یه عزاداری یکجا برای موهای از دست رفته انجام دادم و تمام!


اینو فقط برای روحیه دهی نمیگم، اما این دوره کچلی قشنگی های خودشو داره! فکر کن از این ور میری زیر دوش و از اون طرف میای بیرون ... کل حموم میشه سه دقیقه! اصلا به صرفه اس به جای اینکه بری صورتتو بشوری سرراه یه دوش بگیری و بیای، انقدر که روند حمام زود پیش میره :))


یه چیزی هست به اسم کلاه یخ که در تمام طول تزریق داروی شیمی درمانی میزارن روی سرشون تا موهاشون نریزه ، پیشنهاد نمیدم چون: 

اولا اگه یه قسمتی از سرتون با کلاه یخ در ارتباط نباشه اون قسمت دچار ریزش مو میشه. تو داروهای شیمی درمانی معمولا" داروهایی هست که اثر خوا ب آوری دارند  و ممکنه زمانیکه خوابتون برده کلاه از روی سرتون جابجا بشه.

دوما"  کسانیکه کنارم بودند و از این کلاه استفاده میکردند معتقد بودند تحمل یه کلاه یخی روی سر همزمان با تزریق داروی شیمی درمانی خیلی آزاردهنده هست ... 

یه کلاه گیس سبک با موهای کوتاه بگیرید که دم دستتون باشه، برای وقتایی که بیرون هستید یا حتی برای حفظ روحیه ی خودتون خیلی موثره ... یادتون باشه که شما خودتون باید مراقب روحیه و بدن خودتون باشید و اگه روحیه اتون رو ببازید همش درحال ناله و گریه باشید آدمهای اطرافتون هم روحیه اشونو میبازن و ازتون فاصله میگیرن.

اگه مثل من حسرت موهایی پرپشت و بلند داشتید هم ، میتونید یه کلاه گیس باموهای بلند و بلوند بگیرید برای زمانهای قرطی بازی :) ولی تاکیدم روی کلاه گیس سبک با موهای کوتاه بخاطر راحتی در استفاده اش هست.


نکته بعدی چرب کردن پوست بدن بصورت مداوم و پیوسته هست ... یکی از عوارض جانبی داروهای شیمی درمانی از دست دادن آب بدن و خشکی پوست هست و بخصوص اگه در ادامه روند درمان پرتودرمانی هم داشته باشید این خشکی پوست بیشتر میشه با این تفاوت که تو پرتو درمانی اجازه نداریم به بدنمون کرم بزنیم پس بهتره از قبل حسابی خودمونو بسازیم :)


و یه نکته هم که شاید علتش، همین خشک شدن پوست باشه اینه که، بعضا پیش میاد که پوست بدن تیره و یا پوسته پوسته بشه ... اگه بهش برخوردین بدونید عادیه و بعد دوره درمان بدن به شرایط قبلش برمیگرده و دوباره سفید بلوری میشین:)